راه‌هاي تقويت ارزش پول ملّي

تاریخ انتشار : 1397/12/05

اين روزها بانک مرکزي تحت فشار قرار گرفته که پول ملي رو تقويت کنه. ببينيم بانک مرکزي چکار مي‌تونه بکنه، و تبعات هر کدوم چيه.

به گزارش بنکر (Banker)، ارزش پول ملي به ميزان توليدات اقتصاد، و به ارزش اون توليدات در بازارهاي بين‌المللي بستگي داره. هر چقدر تقاضاي بين‌المللي براي کالاهاي صادراتي يک کشور بيشتر باشه، ارزش پول اون کشور بيشتر مي‌شه.

پس راه تقويت پول ملي، محقق کردن رشد اقتصادي و افزايش تجارت خارجي کشوره. رشد اقتصادي که هيچي! مي‌مونه توسعه تجارت خارجي.

شما يک کشور خارجي سراغ داريد که با اون رابطه استراتژيک بلندمدت، با هدف افزايش تجارت خارجي داشته باشيم؟ يعني از نظر حقوقي، سياسي، و اقتصادي، با هم هماهنگ عمل کنيم؟ آمريکا و اروپا رو نمي‌گم. تو آسيا و آفريقا سراغ داريد؟ حتي با عراق و افغانستان هم چنين رابطه‌اي نداريم. تقويت پول ملي بدون تقويت تجارت خارجي معني نمي‌ده.

 تحقق اين امور هم در حيطه اختيارات بانک مرکزي نيست. بخشي از اين امور به سياستگذاري بودجه‌اي مرتبط مي‌شه، بخشي هم به سياستگذاري خارجي.

ولي بانک مرکزي چه کاري مي‌تونه بکنه؟

بانک مرکزي مي‌تونه در جهت تقويت پول ملي از دو ابزار استفاده کنه:

1⃣ ابزار اول فروش ذخاير ارزيه. اگه بانک مرکزي عرضه ارز رو خيلي زياد کنه در کوتاه مدت ارزش پولي ملي زياد مي‌شه. اما چون ذخاير ارزي کم شده، به زودي نوسانات ارزي زياد مي‌شه، و اين اشکال اول اين ابزاره.

 اشکال دوم فروش بيش از حد ذخاير ارزي بانک مرکزي، اينه که به کاهش پايه پولي منجر مي‌شه. کاهش پايه پولي، نرخ بهره در بازار بين بانکي رو افزايش مي‌ده. اين افزايش نرخ، هزينه بانکها رو افزايش مي‌ده که باعث کاهش عرضه تسهيلات و افزايش نرخ بهره‌شون مي‌شه. يعني فروش بيش از حد ذخاير، از محل کاهش پايه پولي، نرخ بهره رو افزايش مي‌ده.

 علاوه بر اون، کاهش پايه‌پولي، بانک‌هاي بدون پول نقد رو نيازمند به اضافه برداشت مي‌کنه. اين بانک‌ها، با اضافه برداشت از بانک مرکزي، باز پايه‌پولي رو افزايش مي‌دهند، با اين تفاوت که حالا نرخ بهره بالاتره.

 تو اقتصاد به اين گونه پديده‌ها مي‌گيم «تبعات غيرعمدي.» انگليسيش مي‌شه unintended consequences. يعني چون در اقتصاد همه چيز به هم مرتبطه، گاهي ميايم ابروش رو درست کنيم، مي‌زنيم چشمش رو کور مي‌کنيم، مثلا مياييم بازار ارز رو تثبيت کنيم، نرخ بهره رو افزايش مي‌ديم. يا مثلا مياييم از اقشار ضعيف حمايت کنيم، اما در عمل پول تو جيب دلال و قاچاقچي مي‌ريزيم.

 خلاصه اينکه، اولا بخاطر آرامش بلندمدت بازار ارز، و ثانياً به منظور عدم افزايش نرخ بهره، فروش بيش از حد ذخاير بانک مرکزي کار درستي نيست.

2⃣ ابزار دوم بانک مرکزي کاهش سرعت رشد نقدينگي‌ست. در بلندمدت، قيمت ارز متناسب با «رشد نقدينگي منهاي رشد اقتصادي» رشد مي‌کنه.
 (to a first order effect)

 يعني علاوه بر رشد اقتصادي، رشد نقدينگي هم بر ارزش پول ملي اثر مي‌گذاره. مثلا اگه رشد نقدينگي ۲۵٪  باشه و رشد اقتصادي ۵٪، نرخ ارز حدود ۲۰٪ رشد مي‌کنه.

 سرعت کنوني رشد نقدينگي بين ۲۰ تا ۲۵ درصده. اگه اين سرعت مثلا به ۱۰٪ کاهش پيدا کنه، طبعا سرعت کاهش ارزش پول ملي در سالهاي آينده خيلي کم مي‌شه.

 «رشد نقدينگي منهاي رشد اقتصادي» دلار حدود ۲ درصده. ارزش بلندمدت ريال زماني تثبيت مي‌شه که رشد نقدينگي ريال هم به حدود ۲٪ بيشتر از رشد اقتصادي کشور برسه.  
هر زمان اين اتفاق بيافته، تا سال‌هاي سال نسبت بين ريال به دلار در يک بازه محدود تثبيت مي‌شه.

 در بانکداري نوين، يک سري ابزارهايي داريم، از جمله عمليات بازار باز، که بانک مرکزي مي‌تونه با اونها، بدون کنترل مستقيم سرعت رشد نقدينگي، در عمل اون رو مديريت بکنه. پس ميشه بجاي تقويت پول ملي، کاهش سرعت رشد نقدينگي رو از بانک مرکزي بخواهيم. فقط دقت کنيم که اين کاهش سرعت بايد با ابزار درست و روش علمي محقق بشه، اگر نه رکودزا خواهد بود، يعني رشد اقتصادي رو کم مي‌کنه.